شجریان نوآور یا مونتاژ کار؟

از سال ۱۳۴۵ که شجریان نخستین کار جدی خود را با خواندن آوازی در مایه افشاری در برنامه برگ سبز شماره ۲۱۶(با همنوازی سنتور شادروان رضا ورزنده)به سبک و سیاق خوانندگی شادروان حسین قوامی آغاز کرد تا این اواخرکه بیشتر با گروه شهناز (به سرپرستی مجید درخشانی) همکاری داشته است؛هنر آواز خوانی او مانند دیگرخوانندگان ایرانی از گذشته تا کنون دارای فراز ونشیب های فراوانی بوده که بررسی دقیق آن دراین نوشتار کوتاه به هیچ وجه امکان پذیر نیست.

فقط می توان خیلی اشاره وار به برخی زوایای آن پرداخت.اما ذهنیت اسطوره اندیش حاکم بر مردم و اهالی فرهنگ ایران هنوز توانایی و جسارت کافی برای نقد های جدی، جزیی نگر و همه جانبه را پیدا نکرده و همچنان بیشتر با رویکردی کلی،یک بعدی و همراه با تنفر-شیفتگی (حب وبغض) به قضایا می نگرد. به همین دلیل در جامعه فرهنگی-هنری  ایران زمین با کمتر نوشته ای مواجه می شویم که به صورت دقیق و موشکافانه، مسایل مختلف  را تحلیل کند ودر بهترین حالت اکثر نوشته های نقد گونه ماعلاوه بر آمیختگی شان  با نگاه «ابلیس-قدیسی» از برخورد سلیقه محور نویسندگان آنها حکایت دارد؛به عبارت دیگر این نوشته ها در کل ،فرسنگ ها از رویکرد علمی (به مفهوم عامش) فاصله دارد. پس از این مقدمه کوتاه برآنم که به صورت تیتر وار،مباحثی را درباره سبک آوازی،هنر خوانندگی و نقاط قوت و ضعف شجریان از دریچه ذهن محدود خودم ابراز می کنم، باشد که برخی از این مباحث مطرح شده مورد تحلیل و ارزیابی کارشناسان و علاقمندان جدی هنر آواز ایرانی قرار گیرد.

۱) اولین مساله ای که در مورد آثار هر هنرمندی می تواند مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد، توانایی آن هنرمند در نوآوری وخلاقیت در شیوه بیان هنری اش است؛ امری که در مورد آثار برخی از هنر مندان (در زمینه های گوناگون هنری) اتفاق می افتد ودر مورد برخی دیگر روی نمی دهد یا به صورت ناقص رخ می دهد. در این میان اگر کارهای  شجریان را در کلیتش (نه الزاما برخی استثنائات) با آثار آوازخوانان و تصنیف خوانان نوآور و بدعت گذاری مانند:بدیع زاده، بنان، شهیدی، گلپا، ایرج، محمودی خوانساری، گلچین، شهرام ناظری و… مقایسه کنیم متوجه می شویم که گرچه شجریان هم در دوره های مختلف کاری اش تا اندازه ای دغدغه نوآوری در ارایه آواز هایی با سبک و سیاق متفاوت داشته است ودر این راستا کارهای متفاوتی ­همچون آواز پر کن پیاله را( درگلهای تازه شماره ۷۷ بر روی شعر زیبا و رویایی ونوین فریدون مشیری و ملودی شهبازیان در دستگاه ماهور)، آواز راست پنج گاه ( اجرا شده در نهمین جشن هنر شیراز) و آواز و تصنیفی در مایه دشتستانی برگرفته از موسیقی مقامی منطقه خراسان در«شب،سکوت،کویر»(با همکاری کیهان کلهر)اجرای تصنیف های متفاوتی چون”گل باغ آشنایی( ساخته درخشان مصطفی کسروی بر روی شعر عراقی) در و اجرای تصنیف زیبای ”جان عشاق”(ساخته مشکاتیان و تنظیم زیبای محمد رضا درویشی) در بیات اصفهان و… ارایه کرده است و همگی اینها گواهی بر اجرای کارهای متفاوتی از اوست ولی این اجراهای نوآورانه به نسبت حجم کاری زیادی که وی صورت داده است چندان قابل توجه نیستند و بیشتر تابع ملودی سازو سرپرست گروهی بوده که وی به آنها تعلق داشته است.

در واقع می توان گفت که شجریان بیش از آنکه یک نوآور و بدعت گذار به مفهوم دقیق کلمه باشد یک ترکیب کننده و بهتر بگوییم مونتاژ کننده خوب برخی از سبک ها وشیوه های بیانی آوازی وسازی دوران پیش از خود است که به عنوان مثال توانسته ترکیبی از شیوه بیانی آوازی استاد طاهرزاده، شیوه نوازندگی استادان جلیل شهناز، عبادی و حبیب الله بدیعی، شیوه آواز خوانی استادان تاج اصفهان، بنان، ادیب خوانساری، قوامی، دادبه، جواد ذبیحی و حتی تا اندازه ای شیوه خوانش جمال وفایی را در خود جمع کند.

ما اگر در یک نگاه کلی بخواهیم به دستاوردهای بسیاری از نوآوران عرصه آواز و تصنیف خوانی در تاریخ معاصر توجه کنیم متوجه می شویم که به عنوان مثال مرحوم بدیع زاده مجری و مبدع شیوه بیانی بابا شملی یا کوچه باغی یا بیات تهران بخصوص در زمینه تصنیف خوانی بود؛غلام حسین بنان پایه گذاررویکردی جدید در شیوه بیان آوازی تهران  محسوب می شد و می توان گفت که وی به شدت تحت تاثیر مکتب نوین کلنل وزیری بود؛منوچهر همایون پورنیز در خواندن تصنیف بخصوص تصنیف های محلی دارای رویکرد متفاوتی بود و در خواندن آواز هم شیوه بیان متمایزی داشت که بنا به قول خود آقای شجریان صدای او بیشتر از سینوس هایش خارج می شد)؛ یا در مورد عبدالوهاب شهیدی می توان گفت که ایشان پایه گذار شیوه بیانی ای به نام «قول وغزل» بود که در حد فاصل شیوه آواز خوانی اصفهان و تهران قرار داشت، ایرج و گلپا نیز با وجود تفاوت مشربی ای که با هم داشتند در ارایه شیوه بیانی بزمی و اجرای تحریر های متنوع مسلسل وار، مبدع سبک جدیدی در آواز خوانی شدند.

محمودی خوانساری هم با اجرای تحریرهای متفاوتی که به جای حنجره به کمک زبان و حرکات حساب شده فک و لب اجرا می کرد، مبدع شیوه بیانی جدیدی در آواز خوانی شد؛ نادر گلچین هم با ارایه خوانشی شفاف و واضح در شعر خوانی همراه با اجرای غلت ها و تحریر های ساده اما زیبا توانست به مرز موسیقی پاپ نیز نزدیک شود و ترانه های نوینی هم در موسیقی سنتی خواند که به مرز موسیقی پاپ هم نزدیک شدند، بخصوص در اجرای ترانه هایی از عماد رام؛ شهرام ناظری هم با ارایه شیوه بیانی عرفانی حماسی وار و بخصوص در اجرای اشعار مولوی و حتی فردوسی و آمیختگی آن با موسیقی آوازی برخی نواحی چون کردستان (مثل آواز هوره) موفق به اجرای شیوه کاملا نوینی در اجرای  آواز ایرانی شدو در نهایت محسن نامجو توانست با تلفیق زیبا و متفاوت بخش هایی از آواز ایرانی با موسیقی راک اند رول و حتی استفاده جالب توجه از اشعاری با ساختار سپید، به یک گسست زیبایی شناسانه ای در حیطه آواز خوانی دست پیدا کرد.

در حالی که شجریان با وجود تمامی تلاش های خود موفق نشد به یک بدعت گذار کامل در عرصه آوازخوانی تبدیل شود درعین حال باید توجه داشت که در اجراهایی از شجریان که وی در مقام ملودی ساز و سرپرستی گروه انجام وظیفه کرده است نه تنها کوچکترین نوآوری دیده نمی شود  بلکه ملاحظه می شود که این دسته از کارها به سنتی ترین شیوه ممکن اجرا شده اند مانند تصنیف صنما جفا روا کن در آلبوم «پیام نسیم» و تصنیف: «در دل و جان خانه کردی عاقبت»… اجرا شده در آلبوم آسمان عشق)بنا براین از برخی استثنا ئات که بگذریم، شجریان بر خلاف هنر مندان نامبرده نتوانسته است گسستی جدی از شیوه مسلط سنت تعزیه ای (چه در لحن آوازی اش و چه  در شیوه بیان خوانندگی اش) ارایه دهد. همچنان که گفته شد شیوه بیانی آواز خوانی  شجریان تلفیقی از سبک آواز خوانانی چون طاهر زاده، بنان، ادیب، تاج، دادبه  و دیگران قرار دارد و به لحاظ وابستگی به مکتب های آوازی می شود گفت که آواز خوانی او در حد میانی شیوه آواز خوانان وابسته به مکتب آوازی تهران و اصفهان قرار دارد که البته تفصیل آن مسلما در اینجا امکان پذیر نیست). او گرچه در دوران پیش از انقلاب در رقابت با خوانندگانی چون گلپا، ایرج و جمال وفایی بیشتر در جهت ارایه تحریرهای متنوع و به اصطلاح،دهن پرکن قدم برمی داشت و در بیشتر مواقع به  اوج خوانی (زیر خوانی) بیش از بم خوانی گرایش داشت و در بسیاری از مواقع کلام (شعر) را به پای تحریرها قربانی می کرد؛ در دوران پس از انقلاب رویه اش متفاوت شد و تحت تاثیر شیوه آوازی اصفهان به بم خوانی،تحریر های متعادل وتلاش در اجرای  واضح اشعار بیشتر اهمیت می داد؛ هر چند که در این زمینه هیچ گاه به حد متعالی نرسید و می شود گفت که در بیشتر مواقع دراین دوران در اوج خوانی خود موفق به بیان شفاف و واضح از اشعار نمی شود ودر خیلی از مواقع از جمله در کار درخشان دستان(به سر پرستی و ملودی سازی مشکاتیان) صدای او در اوج خوانی به جیغ تبدیل می شود.(مقایسه شود با بزرگانی چون نادر گلچین وحتی ناظری که به خوبی شعر را دکلمه می کنند)

۲) از جمله ویژگی های شیوه ارایه آوازی در شجریان(بخصوص در دوران پس از انقلاب)، الهام گیری و استفاده نسبتا زیاد اواز شیوه تلاوت قاریان قرآن است و در اصول می توان گفت که لحن آوازی او در حد میانه ای از لحن آوازی عربی و ایرانی است واین به آن دلیل است که تربیت اولیه او درزمینه تلاوت قرآن و زیر نظر پدر انجام گرفت. او همچنین از سن ۱۲ تا ۱۸ سالگی عضو انجمن پیروان قرآن در مشهد به سرپرستی حاج علی اصغر عابدزاده بود و بنا به گفته خودش در اجرای موسیقی های آوازی مذهبی(مثل مناجات خوانی و خواندن دعاهای گونا گون.

به سبک و سیاق امثال جواد ذبیحی آواز می خواند.یکی از کار های در خشان او در این زمینه اجرای دعای ربنا است (که در نوار به نام پدر آمده است) وی برای اجرای این کار درخشان از دستگاههای قرآنی مدد گرفته است ویک مدولاسیونی (مرکب خوانی) از دستگاه راست به دستگاه عجم (شبیه ماهور) صورت می دهد وبه نظر می رسد که در این زمینه وامدار کسانی چون شیخ “نصرالدین طوبی” و ”شیخ طه الفشی “ است. به عنوان بخش پایانی این نوشتار بار دیگر تاکید می کنم که که به نظر من در مجموع شجریان با وجود دانش فراوان در زمینه آوازی وارایه بسیاری از کارهای جاویدان در موسیقی اصیل ایرانی، چندان نو آور نیست و بیش از آنکه در صدد گسست از سنت دیر پای آواز ایرانی و شیوه بیان تعزیه ای باشد در عرصه های دیگری چون ساختن سازهای جدید، ملودی سازی، موضع گیری های اجتماعی-سیاسی ؛خوشنویسی، پرورش گل، شناخت پرندگان و… فعالیت های هنری و اجتماعی خویش را گسترش داده و البته بخصوص در عرصه سیاسی-اجتماعی نیز فعالیت هایش دارای فراز و نشیب و زیگزاگ هایی بوده که پرداختن دقیق به آنها مجالی دیگر را می طلبد.

فقط در پایان می توان گفت که مطرح شدن بیش از اندازه شجریان در عرصه آواز و فرهنگ ایرانی بیش از آنکه ناشی از نبوغ ،نوآوری و بدعت گذاری او باشد از شرایط غیر طبیعی پس از انقلاب اسلامی در حذف صداهای مختلف در عرصه موسیقی سنتی، ملی و پاپ و بخصوص حذف صدای زنان در عرصه آواز و تبلیغات یک سویه حاکمیت برای وی و شهرام ناظری در یک برهه زمانی خاص ناشی می شود که به هیچ وجه اجازه رقابت طبیعی به او و دیگران خوانندگان قدری حذف شده از عرصه آواز را نمی داد.

نویسنده مطلب: Naghd va tahlil

منبع مطلب

1 نظر
  1. مهدی می گوید

    با تشکر از مطلب شما
    با مطلب شما چندان موافق نیستم بخصوص انتهای متن که گفتید اگر شجریان موفقیتی بدست آورده بدلیل حذف اساتیدی چون گلپا و ایرج بوده

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.