مریضی هاناهاکی
امروز صبح که لپتاپم رو باز کردم تا کارامو شروع کنم، دیدم اصلا حوصله ندارم. همینطوری داشتم گشت می زدم تا واقعا نمی دونم از کجا به یه مفهومی رسیدم به اسم ” هاناهاکی “. توی افسانه های ژاپن و آسیای شرقی، یه مریضی هست به اسم هاناهاکی. وقتی که ما درگیر یه عشق یک طرفه می شیم. افسانه اینطوریه که آدمی که به مریضی هاناهاکی دچار می شه ، توی ریه هاش ” گل ” شروع به روییدن می کنه و این آدم هرچقدر بیشتر عاشق می شه، رشد گلها بیشتر می شن و خون و گل بالا میاره. درمان این مریضی ( اگه درست متوجه شده باشم چون ۳ روزه بیدارم ) ۳ تا مدل داره. یکی اینکه معشوق بفهمه و متوجه بشه که اونم حس داره و این توجه باعث می شه که هاناهاکی از بین بره.
اتقاق دوم اینه که اون آدم هیچ وقت بهت توجه نمی کنه و اونقدر این گل ها رشد می کنن که توی خون و گل غرق می شی و میمیری.
اما یه روش سومی هم هست. جراحی. اما تاوان جراحی خیلی سنگین می تونه باشه. با جراحی کردن و برداشتن گلها تمامی خاطرات و عشقت رو فراموش می کنی. اما احتمال اینکه دیگه هیچ وقت نتونی مزهی عشق رو بچشی بسیار زیاده. البته روایت شده که کسایی که مریضی هاناهاکی رو دارن ترجیح می دن که مرگ رو انتخاب کنن تا اینکه خاطرات و احساسی که نسبت به معشوقشون دارن رو از دست بدن.